Monday, February 04, 2013
آقای خامنهای مشکل شمایید
Saturday, January 26, 2013
برسد به دست میهمان ویژه آقا
نمیدانم به چه میزان از حال و روز مملکت خبری داری؟! اما اوضاع اصلا خوب نیست. نه اوضاع اقتصادی، نه آزادی سیاسی و اجتماعی، نه حتی اوضاع امنیت اجتماعی. امید که خیلی وقت است از این سرزمین پرکشیده و رفته. آنچنان فضای ناامیدی بر کشور سایه انداخته، که آدمیان در این سرزمین، تنها به فکر آنند که شبشان را چگونه به سلامت روز کنند. کسی را نه یارای حرکت هست و موقعیت و توان برنامه ریزی حتی برای چند روز دیگر. تنها غم نان امشب است که موتور حرکت آدمیان شده. حتی نمیدانند که فردا که از خواب برخواستند، قیمت دلار چقدر گران تر شده، و چقدر فقیرتر از امروزشان شده اند. وازه ها را توان توصیف حال و روز مردم در این روزها نیست. تو گویی، همگان حیرت زده، یک اتفاق مجهول را به انتظار نشسته اند. چیزی شبیه پایان. پایان چه؟ کسی نمیداند. حتی نمیدانند که این اتفاق مجهول خوب است یا بد؟! ولی میدانند که این روند تباهی، اگر ادامه یابد، جز فروپاشی اجتماعی و سیاسی چیز دیگری به ارمغان نخواهد آورد. گاهی اوقات فکر میکنم که این حس انتظار، شاید همان انتظار فروپاشی است. و شاید هم حس انتظار به ظهور یک منجی. یک منجی که بتواند توان حرکت و امید را به آدمیان برگرداند.
میدانیم که این روزهای سیاه و تباهی را دیده بودی که با زبانی دلسوزانه لب به شکایت و انتقاد گشوده بودی. تو خود بهتر از همه میدانستی که قدرت در دست چه کسی است و به جز تصمیم او، این قطار شتابان به سمت سقوط را وسیله دیگری برای بازایستادن نیست. و برای همین بود که انتقاداتت مستقیما متوجه پرقدرت ترین فرد این مرز و بوم بود. به همین دلیل شجاعت برای انتقاد از قدرت مطلق ،زندان بدون مرخصی تو، در ازای یک جرم مطبوعاتی نبود و نشد. جرم تو امنیتی بود و هست و این مجازات، هم تایید گر آن است. انتقاد از رهبر انقلابی که از ریل آرمان هایش انحراف یافته، هیچ گاه مطبوعاتی تلقی نشده است و گرنه تو هم باید از حداقل حقوق یک زندانی، همچون جوانفکر، برخوردار میشدی. پربیراه نیست که تو را میهمان ویژه رهبر انقلاب صدا کنم. تو به همراه ابوالفضل قدیانی، میهمان ویژه آقا هستید، چرا که شجاعانه، لب به انتقاد از رهبر گشودید. و برخورد امینی با یک جرم مطبوعاتی، و نداشتن حتی یک روز مرخصی، جزو پذیرایی های ویژه میزبان است.
خواستم بنویسم که میدانم روزی بهار خواهد آمد! اما دیدم حتی خودم هم در آمدن بهار شک دارم. با آن که ایمان دارم دیکتاتوری رفتنی است، همانگونه که پیشینیان رفتند، اما مطمئن نیستم ره آورد این رفتن چه باشد. چرا که آنقدر بی کفایتی های پی در پی خطر آفرین باشد که هزینه یک رفتن محتوم، جز فرپاشی بودن آنچه چند هزاره قدمت داشته نباشد. پس اینگونه مینویسم، که نمیدانم بهار خواهد آمد، اما امید دارم که به جای منجی، ساکنان قایق در حال غرق، همت و همیتی به خود خرج دهند و جلوی فرمان به سقوط یک ناخدا، باایستند. چرا که آن ها نیز دیگر غرق شدن را نه تنها احتمال میدهند، بلکه حس میکنند. پسرت مهدی، بهمن 91
برسد به دست میهمان ویژه آقا
Tuesday, August 28, 2012
عیسی سحرخیز به بند 209 زندان اوین منتقل شد
در حالیکه عیسی سحرخیز بیشاز ششماه در "حصر بیمارستانی" و تحت مداوا بود، همزمان با اجلاس سران جنبش غیرمتعهدها و مقارن ساعت 10 شب سهشنبه، هفتم شهریور به زندان اوین منتقل شد.
بهگفته منابع نزدیک ماموران تنها اجازه دادند تا سحرخیز داروهایش را همراه با خود را ببرد این درحالی است که کماکان از وی بهصورت یک روز درمیان "خونگیری" میشود و پزشکی قانونی
مدیرمسئول ماهنامه توقیف شده آفتاب پیشتر گفته بود: چنانچه قانون درخصوص پرونده قضایی وی رعایت نشود و برخلاف نظر پزشکان معالج؛ وی را دوباره به زندان منتقل کنند، از همان روز نخست دست به اعتصابغذا خواهد زد.
منابع بیمارستانی میگویند پزشکان معالج وی در ماه مبارک رمضان سحرخیز را به دلیل مشکلات کلیوی و قلبی از روزه گرفتن منع کرده بودند.
این فشارها درحالی نسبت به زندانیان سیاسی وارد می شود که کمتر از 24 ساعت به ورود بانکیمون، دبیرکل سازمان ملل متحد به تهران باقی نمانده است و شرایط حاد پزشکی سحرخیز از طرق مختلف به دبیرکل گزارش شده است.
عیسی سحرخیز به بند 209 زندان اوین منتقل شد
عیسی سحرخیز به بند 209 زندان اوین منتقل شد
در حالیکه عیسی سحرخیز بیشاز ششماه در "حصر بیمارستانی" و تحت مداوا بود، همزمان با اجلاس سران جنبش غیرمتعهدها و مقارن ساعت 10 شب سهشنبه، هفتم شهریور به زندان اوین منتقل شد.
بهگفته منابع نزدیک ماموران تنها اجازه دادند تا سحرخیز داروهایش را همراه با خود را ببرد این درحالی است که کماکان از وی بهصورت یک روز درمیان "خونگیری" میشود و پزشکی قانونی پیشتر نظر خود مبنی بر "عدم تحمل کیفر" در خصوص وضعیت پزشکی سحرخیز را صادر کرده بود.
مدیرمسئول ماهنامه توقیف شده آفتاب پیشتر گفته بود: چنانچه قانون درخصوص پرونده قضایی وی رعایت نشود و برخلاف نظر پزشکان معالج؛ وی را دوباره به زندان منتقل کنند، از همان روز نخست دست به اعتصابغذا خواهد زد.
منابع بیمارستانی میگویند پزشکان معالج وی در ماه مبارک رمضان سحرخیز را به دلیل مشکلات کلیوی و قلبی از روزه گرفتن منع کرده بودند.
این فشارها درحالی نسبت به زندانیان سیاسی وارد می شود که کمتر از 24 ساعت به ورود بانکیمون، دبیرکل سازمان ملل متحد به تهران باقی نمانده است و شرایط حاد پزشکی سحرخیز از طرق مختلف به دبیرکل گزارش شده است.
Thursday, September 08, 2011
نامه وبلاگنویسان ایرانی به شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز
Monday, July 11, 2011
اینجانب عیسی سحرخیز
جناب آقای دکتر احمد شهید
با سلام،
اینجانب عیسی سحرخیز، از زندانیان سیاسی بازداشت شده در پی کودتای انتخاباتی سال 2009، که با گذشت نیمی از دوران محکومیت، اجازه برخورداری یک روزه نیز از حق قانونی خود در استفاده از مرخصی، حتی جهت درمان پزشکی خویش نداشته ام، می باشم.
جناب آقای احمدی شهید!
شنیدن خبر انتخاب شما به عنوان گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در ایران، سبب دلگرمی من و بسیاری دیگر از زندانیان سیاسی شده است، چرا که امید داریم شما بتوانید اوضاع اسف بار زندان های جمهوری اسلامی را به جهانیان منعکس نمایید و ندای مظلومیت من و هم بندانم را به جهانیان برسانید.
جناب آقای احمد شهید!
آنچه امروز در زندان های جمهوری اسلامی میرود، جنایت علیه بشریت است و چیزی کمتر ازاقدامات ضد انسانی استالین در اردوگاه های کار اجباری سیبری ندارد. این اقدامات مختص زندانیان سیاسی نیست، و شرایط زندگی زندانیان عادی نیز کم از فاجعه ندارد. حتما مرگ ناگوار هدی صابر، زندانی اعتصاب غذا کرده، در اثر ضرب و شتم زندان بانان را شنیده اید و قبل تر نیز از جزییات مرگ محسن دگمه چی خبر دار شده اید. حتما مختصری از جزییات پرونده پزشکی اینجانب نیز آگاهی دارید و خود مطلع هستید که حتی اجازه بستری شدن بنده و مداوا در یک بیمارستان را نمی دهند. پس به ذکر جزییات نخواهم پرداخت. اما هدف از نگارش این سطور آن بوده که به شما گوشزد نمایم که اوضاع آن چنان نابسامان است که هر آن می توان انتظار وقوع رویدادهای دلخراش دیگری را داشت. چرا که امروز بر من و دیگر هم بندانم آشکار و بدیهی است که استراتژی این نظام، کشتن بی صدا و تدریجی زندانیان معترض است. آن ها عامدانه تصمیم دارند که ما را نابود کنند و مرگ خاموش ما را تدارک دیده اند، چون از زنده بودن ما، حتی در پشت این دیوارها و میله ها می ترسند.
اما شما به حکم انسانیت، و به حکم مسئولیتی که بر شما تفویض شده است، تعهد دارید که هر آنچه در توان دارید، بکار ببندید، تا سریع تر افکار عمومی دنیا را نسبت به اقدامات شنیعی که در پشت این دیوارها می گذرد خبر دار کنید. امیدوارم که متوجه ارزش پربهای زمان در این مورد باشید و بدانید که هرگونه تاخیر در این اقدام، محصولی جز مرگ دیگر زندانیان سیاسی نخواهد داشت.. لذا از شما انتظار دارم که هر چه سریع تر جهت مسافرت به ایران اقدام نمایید و در این مهم، تاخیری نداشته باشید. چنانچه حاکمیت از ورود شما به کشور و ملاقات با زندانیان سیاسی ممانعت به عمل آورد، خود به تنهایی طشت رسوایی حاکمیتی خواهد بود که همه چیزش بر دروغ بنا شده است.
عیسی سحرخیز
تیر 1390
رجایی شهر