Saturday, September 18, 2010

نامه پيگيري

جناب آقای جعفری دولت‌آبادی
دادستان محترم تهران

با درود و احترام

بیش از پنج هفته از مکتوب پیشین اینجانب ( همسر عیسی سحرخیز، روزنامه‌نگار دربند) برای جنابعالی می‌گذرد. بیستم مردادماه گذشته در نامه‌ای به آن مقام ارجمند، ضمن تبیین اجمالی وضع جسمی نامساعد همسرم، آقای سحرخیز، درخواست شده بود که دستورات لازم را برای امکان تعقیب درمان ایشان در بیرون از زندان و در مراکز تخصصی پزشکی، صادر فرمایید؛ و ترتیباتی اتخاذ نمایید که از پیشرفت بیماری و تشدید ناراحتی و کسالت و درد و رنج یک انسان، مستقل از عقاید سیاسی‌اش، پیشگیری شود.
متاسفانه، بیماری و درد و رنج آقای سحرخیز ادامه یافته است، به‌گونه‌ای که حتی مانع خواب و استراحت معمولی وی می‌شود؛ این درحالی است که ایشان همچنان از امکان پیگیری تشخیص علت درد و درمان بیماری‌اش در مراکز تخصصی خارج از زندان رجایی‌شهر، محروم و ممنوع است. 
پذیرش این ادعا دشوار نیست که روز و شب برای یک بیمار، به آسانی و روانی فرد سالم سپری نمی‌شود؛ چه رسد به آن‌که فرد مبتلا شده به آسیب‌ و درد و کسالت، در زندان محبوس باشد و مجبور به تحمل شرایط ویژه و محدودیت‌ها و کاستی‌های قابل تصور و غیرقابل تصور در چنین محیطی شود. و این‌چنین، بیش از یک‌ماه از درخواست بی‌پاسخ اينجانب با وجود پيگيري هاي مستمر از دفتر حضرتعالي ، برای مداوا و امکان تعقیب درمان عیسی سحرخیز در مراکز درمانی تخصصی خارج از زندان سپری می‌شود. روزها و شب‌هایی که افزون بر حبس، برای یک زندانی با درد و رنج جسمی همراه شده است.
با پرهیز از اطاله‌ی کلام، تنها به این سخن ارجمند امیر مومنان، علی(ع) در فرمان مشهور ایشان به مالک اشتر اشاره می‌کنم که ضمن توصیه به مهربانی با مردمان، فرمود: «الرَّعِيَّه صِنْفَانِ: إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي اَلدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي اَلْخَلْقِ؛ رعیت دو گروهند؛ دسته‌ای همكيش تو هستند، و دسته‌ی دیگر همانندان تو در آفرينش.» 
امیدوارم ضمن درک شرایط یک «هم‌نوع»، دستورات لازم را برای تحقق توصیه‌ی پزشکان زندان رجایی‌شهر (مبنی بر ضرورت ادامه‌ی تشخیص و درمان بیماری سحرخیز در مراکز تخصصی)  هرچه سریع‌تر صادر فرمایید.

با تجدید احترام
همسر عیسی سحرخيز
 روزنامه‌نگار محبوس در زندان رجایی‌شهر کرج
24 شهریورماه 1389

Posted via email from Onlymehdi

No comments: