نامه وبلاگنویسان ایرانی به شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز
اعضای محترم شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز
با سلام و احترام
روزهایی که پشت سر میگذاریم٬ جهانیان با چشمهایی مبهوت٬ شاهد دلاوری آزادگان و دموکراسیخواهان جهان عرب٬ علیه دیکتاتورهایی است که دوران زعامت آنها٬ چیزی جز قصه مکرر و پرغصه ستم بر مردم نبوده است. پیروزیهای مداوم عقلانیت و خرد٬ دموکراسی و آزادی بر جهل و استبداد و تانک و توپ٬ بار دیگر بر این سخن تاریخی مهر تاییدی زد که: حکومت با کفر میپاید و با ظلم٬ نه!
کم نیستند صاحب نظرانی که جنبش سبز مردم ایران را از عوامل محرک بر مردمان تونس و مصر و لیبی و سوریه میدانند. آنان نیز مانند ما٬ قصد کوتاه کردن دست استبداد از کشور خویش را داشتهاند. امروز اما زمان آن است که از خود بپرسیم: چه شد در کشورهای عربی٬ مردم معشوق دموکراسی و آزادی را در آغوش میگیرند و ما با وجود تجربه
۱۰۵ ساله٬ همچنان از دستیازی به آن محرومایم؟فراموش نکردهاید و نکردهایم که در روزهای سقوط دیکتاتور تونس و فرعون مصر٬ دو همراه جنبش سبز٬ مهدی کروبی میرحسین موسوی٬ از مردم دعوت کردند تا در حمایت از انقلاب مردم مصر و تونس به خیابان ها بیایند. جوش و خروشی در جامعه فتاد و میلیون ها نفر دعوتشان را اجابت کردند. همین دعوت و همراهی با مردم باعث شده است که این عزیزان هماکنون در حصر خانگی گرفتارند. انتظار مردم آن بود که در غیاب این عزیزان پرچم آزادیخواهی بر زمین نماند اما نه تنها حرکت مردم پشتیبان خود را از دست داده است بلکه سکوتی توام با رضایت از طرف اهل سیاست حصر این بزرگواران را در بر گرفته است.
آقایان موسوی و کروبی، با پایداری بر عهدی که با مردم بسته بودند، امروز در پیشگاه ملت، روسپید هستند. آن ها به کرات روند ظالمانه حاکمان در تضییع حقوق ملت، را به نقد نشستند و بارها بر غاصب بودن دولت فعلی و به رسمیت نشناختن آن تاکید کردند. چنانچه بیانیه های میر سبز و سخنان شیخ شجاع را بار دیگر مرور نمایید، بی شک بر اصرارشان در محکومیت حکومتی که دست به سرکوب و کشتار مردم بی گناه یازیده و لزوم پاسخگویی چنین حاکمانی بر خون های ریخته شده، وقوف خواهید یافت.
در حافظه این مردم ثبت است که چگونه شیخ شجاع در آخرین سخنان منتشر شده از حصر، چنین حکومتی را نه جمهوری و نه اسلامی دانست. این مردم هنوز به یاد دارند که آیت الله العظمی منتظری که به شهادت اکثر علما، اعلم فقها بود، رهبر فعلی را براساس احکام فقهی ظالم دانسته و حکم به عزل چنین رهبر ناعادلی داد. رهبر ناعادلی که شیخ می گفت که اختیاراتش از اختیارات خدا نیز بیشتر شده، در سیطره ولایتش و توسط نهادهای تحت سلطه اش، جنایت های بی شماری ثبت گردیده که نتیجه بی درنگش ملغی شدن ولایت اوست. مردم نیز در تظاهرات گوناگون این خواسته را فریاد کرده اند و امروز شکی در ساقط شدن ایشان از مقام رهبری بواسطه نداشتن پیش شرط چنین مقامی، عدالت، نیست.
آقای میر حسین موسوی، در بیانیه 17 ام، به صراحت کف مطالبات جنبش سبز برای گشایش باب تعامل با حاکمیت را برشمرده اند که بی گمان پیششرط هرگونه کنش سیاسی حداقلی در چارچوب سیستم فعلی است و نادیده انگاشتن آن شروط، برابر با نادیده انگاشتن حق ملت بر تعیین سرنوشت خویش می باشد.
با انتشار شایعه دستگیری موسوی و کروبی، انتظار از تشکل شما بعنوان حامی این عزیزان، بسیار بیشتر از آنی بود که کردید. انتظار آن بود که اقدامی عملی در جهت خاتمه دادن به این حصر غیر قانونی از بزرگترین تشکل روحانیون اصلاحطلب دیده میشد و اگر امید به نتیجهای برای این اقدام نبود آیا نمیتوانستید به تاسی از علمای عهد مشروطه با بست نشینی در اماکن متبرکه، خواستار آزادی رهبران سبز باشید؟
اما متاسفانه گذر ایام نشان داد که اعتراض های هر از چند شما، از کنایه هایی آن هم در خلوت وبسایت هایتان فراتر نخواهد رفت. شاید برخی استدلال نمایند که تشکل شما تحت فشار است و فرصت اعتراض سازمان یافته ندارید. اما صحبت های مناقشه آمیز گاه و بیگاه دبیرکل حزب متبوع از جمله طلب بخشش از رهبری و سخنان دیگر اشخاص برجسته آن تشکل، از جمله جناب آقای موسوی خوینی ها گمانه زنی های اولیه در جدا بودن مسیر تشکل شما از راهی که آقایان موسوی و کروبی در برابر ملت گشودند را قوی تر کرده است. این نگرانی ها زمانی رنگ جدی تری به خود میگیرد که جناب آقای موسوی خویینی ها که یک دهه پیش، نسلی از دانشجویان زندگی و آینده خود را فدای حمایت از مطبوعه به مسلخ برده شده ایشان کردند و بسیاریشان هنوز هزینه این اقدام خود را میپردازند از رسمیت نداشتن جنبش سبز سخن می راند! گویی برای شرکت در انتخابات و در راستای اجابت پیش شرط رهبری و فرمانده سپاه به جای اعلام برائت از جنبش سبز، راه مناسب را در پاک کردن جنبش سبز دیده اند. و یا صحبت هایی در حمایت از رهبری ایراد کرده اند که تماما با مواضع ثبت شده آقایان موسوی و کروبی در تناقض می باشد.
برای ما جای عجب است که چگونه وزیر سابق کشور٬ میتواند از اجرای قانون در دوره وزارت خود سخن بگوید؟ آیا انتخابات مجلس هفتم و ریاستجمهوری نهم٬ بر مبنای قانون برگزار شد؟ آیا حملات نیروی انتظامی به دانشگاهها - که آقای موسوی لاری مسوولیت آنها را بر عهده داشتهاند - براساس قانون بوده است؟
انتظار از اعضای شما به عنوان افرادی که داعیه اخلاقگرایی در سیاست را دارید٬ آن است که صادقانه با مردم برخورد کنید. هیچ شخص و گروهی٬ موظف و مکلف به حمایت از جنبش سبز نیست. هیچ حزب و دستهای را نمیتوان با استفاده از زور٬ به شرکت یا عدم شرکت در انتخابات٬ مجبور کرد. اما اخلاقیتر آن است که در چنین حالتی٬ از اعتبار خود و تشکل متبوعتان مایه بگذارید و نه رهبران جنبش سبز. پیششرطهای حضور در انتخابات برای آنان که دل در گروی جنبش سبز دارند٬ پیش از این توسط مهدی کروبی و میرحسین موسوی اعلام شده است.
ما انتظار داریم که تحول عظیمی که در دو سال گذشته در کشور رخ داده٬ رویه و روند برخی رفتارها را تغییر دهد. انتظار نداریم که همچون سال ۸۴وزیر کشور با آقای مهدی کروبی از تقلب در انتخابات سخن بگوید و زمانی که با رهبر جمهوری اسلامی محشور است٬ مهدی کروبی را به توهم متهم کند. انتظار امروز جامعه ایران آن است که همه آنانی که دستی بر آتش سیاست دارند٬ تحول اخلاقی رخ داده در جامعه طی دو سال گذشته را درک نمایند.
امضا کنندگان این نامه، ضمن اعتراض شدید به رویه تشکل متبوع شما در چند ماهه پس از بازداشت رهبران جنبش سبز، و موضع گیری هایی که بیشتر بوی منفعت گرایی شخصی و حزبی دارد، تا مصلحت گرایی جمعی، از شما می خواهند که کاری نکنید تا شایعاتی که درباره خشنود بودن برخی از بازداشت موسوی و کروبی به گوش میرسید٬ درباره شما مصداق پیدا نماید. از تشکل شما بواسطه ادعای همراهی با آقایان موسوی و کروبی، که یکی دبیرکل سابق تشکل تان بوده و دیگری نامزد مورد حمایت تان در انتخابات انتظار داریم که اقدام عملی جهت رفع حصر ایشان صورت دهید. اما اگر بنا به هر دلیلی راه آینده خود را خارج از اسلوب هایی که موسوی و کروبی ترسیم کرده اند، می دانید، تقاضامندیم که از حساب جنبش سبز، خرج منفعت طلبی های گروهی خود ننمایید و به صراحت اعلام نمایید که راه و حساب آن مجمع، سوا از راه موسوی و کروبی و حساب جنبش سبز است.
جنبش سبز در دو سال گذشته حداقل ۷۰ شهید تقدیم آزادی این ملت کرده و هزاران نفر از هواداران این جنبش در بدترین شرایط بازداشت و شکنجه شده اند و حتی در داخل زندان ها از مبارزه با حکومت جور و ظلم دست نشسته اند. اگر هنوز وجود جنبش سبز را انکار نمیکنید و خود را جزیی از آن میدانید، از جنابان عالی انتظار حمایت عملی داریم. بدیهی است همگان به توان شما در همراهی آگاهی دارند، لذا انتظار از شما بسان انتظار از موسوی و کروبی در حضورهای خیابانی نیست - چرا که آن زمان که هنوز به وجود جنبش سبز اذعان داشتید٬ همراهی نکردید، اکنون که گویا وجودش را نیز به رسمیت نمی شناسید، همراهی فیزیکی تان پیش کش - ولی انتظار از تشکل شما به عنوان مسوولان سابق همین حکومت و شریک در مظالم و مصایب رفته بر این ملت، بیشتر از آن خواهد بود که چند جمله دوپهلو در سایت های خود بگذارید.
دیر نیست روزی که در ایران نیز مردم با نیروی خود٬ دموکراسی را برقرار کنند٬ همانگونه که میر حسین گفته بود :“روز خشم” و روزهای غضب ملی اجتناب ناپذیر می شود. فراعنه معمولا زمانی صدای ملت را می شنوند که بسیار دیر شده است.»، اما امیدواریم ما و شما در زمره آنانی باشیم که موسوی و کروبی در وصفشان گفتند: "در کنار آنانی که از هر گونه تغییر مأیوس و نا امید بودند، در کنار آنانی که مصلحت اندیشی را به گونه ای تفسیر کردند که عافیت طلبی شخصی آنان را توجیه کند، در کنار آنانی که رعب پوشالی حکومت کودتا هر گونه حرکت را از آنان سلب کرده بود، چه بسیار کسانی هم بودند که دست از تلاش برنداشتند، چرا که باور داشتند زندگی کردن، صرفا به معنای زنده ماندن نیست."
امضاکنندگان:
No comments:
Post a Comment